گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 28
ویژگیهاي حضرت ولیعصر(ع)








سخنرانی حضرت آیتاللَّه ناصري خصائص و ویژگیهایی که از طرف حضرت حق، جلّت عظمته به حضرت ولی عصر روحی له
الفدا افاضه شده چیست؟ با بررسی که بنده کرده ام، حدود 44 یا 45 خصیصه براي امام زمان (ع) نقل شده است. که در اینجا به
السلام علیکم یا نوراللَّه « : برخی از آنها اشاره می کنیم: خصیصه اول، نور امام زمان (ع) است. در بعضی از زیارات می خوانیم
چهارده معصوم انوار الهی هستند منتها نور امام زمان (ع) داري جذابیت خاصی است. چهارده نور مقدس به نور توحید و .» السّاطع
ولایت و در عالم انوار منورند و نور هر کدام داري رنگ و جلوه خاصی است. اما نور حضرت بقیۀاللَّه (ع) جاذبه بیشتري دارد و
در میان پرندگان زیبا طاووس .» المهدي طاووس اهل الجنۀ « : جلب توجه بیشتري می کند. همان طور که راجع به حضرت فرموده اند
جلوه دیگري و جذابیت خاصی دارد. لذا شب معراج نبی اکرم(ص) وقتی به انوار معصومین رسیدند نور امام زمان (ع) بیشتر جلب
توجه کرد. سؤال کردند: پروردگارا این نور سبزي که شمشیر به دست ایستاده نور کیست؟ حضرت حق در پاسخ پیامبر(ص)
حالات و آثار وجودیه امام زمان(ع) را بیان فرمودند. بنابراین می توان گفت که نور امام عصر(ع) در عالم انوار هم متمایز بوده
است و این یکی از امتیازات و خصائص ایشان است. خصیصه دوم، یکی دیگر از امتیازات و خصایص حضرت بقیۀاللَّه(ع) سیر نسبی
اند. عده اي نسبشان به امام » علوي « حضرت است. همانطوري که می دانید سادات بعضی منسوب به امیرالمؤمنین هستند. یعنی
اند. برخی دیگر نیز سجادي، » حسینی « مجتبی(ع) می رسد و حسنی و طباطبایی اند. عده اي نسبشان به امام حسین(ع) می رسد؛ یعنی
باقري، موسوي، رضوي اند. اما حضرت بقیۀاللَّه (ع) در اصلاب معصومین بیشتري بوده اند. از امیرالمومنین تا امام حسن عسکري
علیهم السلام. و این سیر به این کیفیت از مختصات حضرت بقیۀاللَّه روحی له الفدا است. خصیصه سوم، از دیگر ویژگیهاي حضرت
بقیۀاللَّه(ع) این است که در وقت ولادت آن حضرت دو ملک از طرف حضرت حق نازل شدند و قنداقه حضرت را به آسمان بردند
و حضرت حق خطاب به ایشان فرمود: مَرحبا به تو اي بنده من که یاري کننده دین منی و ظاهر کننده امر من و هادي عباد من
هستی. قسم خوردام که به تو اخذ کنم و به تو بیامرزم. خصیصه چهارم، وارد شده که: در آسمان چهارم و عالم انوار خانه اي است
گویند. در آن خانه نوري است که از روز تولد حضرت بقیۀاللَّه(ع) تا روز فرج ایشان آن نور خاموش نمی » بیت الحمد « که به آن
شود. خصیصه پنجم، در شرع مقدس جمع کردن بین اسم و کنیه حضرت نبی اکرم(ص) جایز نیست، مگر در مورد خاتم
الاوصیا(ص) که ایشان نامشان نام نبی اکرم(ص) و کنیه اش کنیه نبی اکرم؛ یعنی ابوالقاسم است. خصیصه ششم، در زمان غیبت،
نام بردن از آن حضرت به اسمی که اسم نبی اکرم(ص) است، حرام است. البته در این زمینه بین بزرگان اختلاف است و هشت قول
در اینجا وجود دارد؛ بعضی به عدم جواز به طور مطلق بعضی دیگر به جواز به طور مطلق و بعضی دیگر هم به تفصیل قائل شده اند.
البته بزرگان مذهب؛ مثل شیخ مفید و شیخ طوسی معتقد به حرمت هستند. اما اینکه منظور از بردن اسم ایشان چیست؟ آیا به لفظ
گفتن است؛ به کتابت نوشتن است؛ در مجالس خصوصی گفتن است؛ در زیارات خواندن است یا... خودش بحث جداگانه اي
است. در هر حال، معروف این است که نام حضرت بقیۀاللَّه، روحی له الفداه، در زمان غیبت احتیاطاً برده نشود و به جاي آن از
القاب و کنیه ایشان - که حدود 182 لقب و کنیه است - استفاده شود. خصیصه هفتم، حضرت مهدي(ع) را بعد از تولد - که توسط
پدرشان اذان در گوش ایشان گفته شد و پدر فرمود: فرزندم مطالبی را بیان نما و بیان نمودند - به روح القدس سپردند و بعد از
چهل روز برگرداندند که رشد زیادي کرده بودند. خصیصه هشتم، عدم معاشرت و مصاحبت ایشان با کفار، مشرکان، منافقان و
فاسقان است. حضرت مهدي(ع) الان 1168 سال دارند 4 ولی در این مدت هیچ گونه مجالستی با این گروه ها نداشته و ندارند به
خلاف پیامبر(ص) و سایر ائمه(ع) که بالاجبار با مشرکان و منافقان و... مجالست داشتند. خصیصه نهم، بیعت احدي از جبّاران بر
صفحه 45 از 61
گردن آن حضرت نیست. تمام ائمه معصومین(ع) در زمان جبّاري از جباران، بودند و زیر فرمان آنها، امّا حضرت بقیۀاللَّه(ع) زیر
جاءالحق و « : فرمان احدي نیستند. خصیصه دهم، بر بازوي راست حضرت بقیۀاللَّه در زمان تولدشان، با خط جلّی نوشته شده بود
حضرت نبی .» بقیۀاللَّه خیر لکم إن کنتم مؤمنین « : و بر بازوي چپ ایشان نوشته شده بود » زهق الباطل إنّ الباطل کان زهوقاً
اکرم(ص) در بین دو کتف مفهر خاتمیت داشتند و حضرت خدیجه هم بعد از دیدن آن مهر شیفته حضرت شد و به آن عظمت
[مهر نبوت] حاضر شد ملامتها را به جان بخرد و در خدمت آن حضرت باشد. حتی مشرکان هم آن مهر را دیده بودند. پس
همانطور که مهر پیامبر اکرم(ص) نشان این بود که آن حضرت خاتم الانبیاء است، مهر حضرت بقیۀاللَّه هم نشان این است که آن
حضرت خاتم الاوصیاست و بعد از ایشان وصی نیست. 5 خصیصه یازدهم، حضرت حق، جلّ و علا، در روایت معراجیه و غیر
معراجیه، تمام انبیا را نام برده؛ مانند موسی، عیسی و...، لکن حضرت نبی اکرم(ص) را به لقب ذکر کرده مگر در یک یا دو جاي
و... - به لقب اسم بردن به خاطر عظمت است - در مورد حضرت »... یا أیّهاالرسول « ،» ن والقلم « ،» یس والقرآن الحکیم « قرآن؛ مثلاً
بقیۀاللَّه هم همین است. خداوند این بزرگوار را نیز به اسم نام نبرده، بلکه در قرآن و روایات معراجیه با لقب از ایشان یاد کرده
که از القاب ایشان است. پس به خاطر عظمت حضرت ولی » بقیۀاللَّه « که اشاره به امام زمان(ع) است یا » جاءالحق « است؛ مثل
عصر(ع) مکرراً از ایشان به لقب و کنیه نام برده شده و اسم ایشان برده نشده است. به هر حال بحث از امام زمان(ع) مفصل است و
45 خصیصه دارند. هر امامی در زمان خود مسئولیت عالم وجود، هم از حیث تکوین و هم از حیث - چنانکه گفتیم ایشان حدود 44
تشریع، را به عهده دارد لکن حضرت بقیۀاللَّه موقعی که مسئولیت تشریعی به عهده ایشان موکول می شود، آثار و علائمی ایجاد می
شود که در دنیا نمونه خواهد بود. وظایف ما سنگین است. مکرراً عرض کرده ام - چنان که بزرگان فرموده اند - فرج خیلی
نزدیک است. البته باید هر کس را که براي ظهور وقت تعیین می کند تکذیب کنید؛ چون حتی اگر کسی هم زمان ظهور را بداند
حق بیان کردن ندارد. مضافاً اینکه ما کسی هم نداریم که بداند. اما ما وظیفه داریم که انتظار داشته باشیم... یکی از وظایف ما دعا
کردن براي فرج است. کسی مدتی قبل خدمت حضرت تشرف پیدا کرده بود، حضرت فرموده بودند: به دوستان ما بگویید: چرا شما
به فکر ما نیستید؟ فرج شما و رفع گرفتاري شما در فرج من است. فرج من نزدیک شده است از خدا بخواهید که بداء حاصل نشود.
بعد از هر نمازي دو دعاي مستجاب داریم - دعا کنید براي تعجیل فرج. در مکیال المکارم مفصلًا نوشته که چه موقع دعا کنید. اما
مثل اینکه تمام اوقات باید براي فرج آن حضرت دعا کرد، به گونه اي که ارتباط و سیم دائماً وصل باشد تا از مزایاي ولایت دائماً
بهره مند شویم. راجع به کسانی که به خدمت حضرت مشرف شده اند در کتابها زیاد نوشته اند ولی خیلی ها را بیخودي نوشته اند و
تشرف ندارند؛ چون کسانی که ملازم حضرت اند پنج طایفه اند: نجبا، نقبا، اوتاد، رجال الغیب و صلحا و هر کدام هم عدد
محصوري هستند. در روایات متعدد آمده است که سی نفر همیشه ملازم حضرت هستند و مجموع این پنج طایفه هم حدود 500
نفرند و در مواقع اضطرار که بنده و امثال بنده، التجا به آن حضرت پیدا می کنیم یکی از اینها می آیند و کار ما را اصلاح می کنند
و تو گمان می کنی که امام زمان است. تو مگر ایشان را دیده بودي که می گویی امام زمان است؟ چون اشخاص یک دفعه با این
ملازمان امام زمان(ع) برخورد می کنند، گمان می کنند امام زمان(ع) را دیده اند. هر کس که تشرف یابد خیلی درجه اش بالا می
رود؛ یعنی انوار قدیسه ولایت در او منشعب می شود و او را جذب ولایت می کند که این براي کسانی مانند شیخ انصاري ها،
مقدس اردبیلی ها و... رخ می دهد. حالا هر کسی پیدا شده این را می گوید. بله، ممکن است به هنگام گرفتاري و توسل به آن
حضرت، یکی از نقبا کار را حل کرده باشد.
دعاي فرج بخوان تا ظهور را دریابی!
نیت مؤمن از « : و قصد، ارزش و جایگاه خاصی دارد؛ تا آنجا که رسول گرامی اسلام(ص) می?فرماید » نیت « در فرهنگ اسلامی
صفحه 46 از 61
1 از این رو کسی که در دلش نیت انجام عمل خیري را داشته باشد، از ثواب آن عمل بهره?مند می?شود حتی » عملش برتر است
اگر توفیق انجام آن عمل خیر را نیابد 2. براساس همین در فرهنگ اسلامی، انتظار فرج و امید تحقق دولت آل محمد(ص) چنان قدر
و قیمتی دارد که شاید کم?تر عملی می?تواند به آن برسد. کسی که صادقانه انتظار ظهور آقا و مولایش را می?کشد و از ته دل
براي فرج آل محمد دعا می?کند؛ ثوابش برابر با کسی است که ظهور را دریابد و با مولایش همراه شود. در این زمینه سخن بسیار
است و احادیث فراوانی با مضامین مختلف وارد شده?اند و ما در این مجال شما را تنها به شنیدن یکی از این احادیث مهمان
أللّهفمَّ صَ لّف عَلی مفحَمَّدف وَ آل « : می?کنیم. امام صادق(ع) فرمود: مَن قالَ بَعدَ صَ لوةف الفَجرف وَ بَعدَ صَ لوة الظّفهرف
خداوندا! بر محمد و « : لَم یَمفت حَتّی یفدرفکَ القائفمَ. 3 هر کس بعد از نماز صبح و نماز ظهر بگوید » مفحَمَّدف و عَجّفل فَرَجَهفم
نمیرد تا قائم[ع] را دریابد. امیدواریم که این حدیث همواره به یاد ما باشد تا با » خاندان او درود فرست و در فرج ایشان تعجیل فرما
. عمل به آن، بعد از هر نماز یاد انتظار و امید فرج در دل ما زنده شود و ان?شاءاللَّه ظهور مولایمان را درك کنیم. پی?نوشت : 1
نیت ؛» إحسانف النیّۀف یفوجبف المثَوَبفۀ « : 2 . امام علی(ع) می?فرماید . الکافی، ج 2، ص 84 ، ح 2 .» نیّۀف المؤمنف خیرٌ مفن عَمَلفه «
. 3 . الطوسی، محمدبن الحسن، مصباح المتهجّد، ص 328 . نیکو، موجب پاداش است. غررالحکم، ح 1265
دعاي غریق
دوران غریبی است، دوران غیبت. امواج شبهه و فتنه از هر سو رو می?کند و تا به خود بیایی چون کشتی شکسته?ها در دل دریاي
بیکران، حیران و سرگردان دست و پا می?زنی که آیا دستگیري هست؟ آیا فریادرسی هست؟ آیا کسی براي نجات این غریق
بی?پناه می?آید؟ اما همیشه روزنه امیدي هست. از میان تاریکی?ها نوري می?درخشد و تو را به خود می?خواند که اي غریق
دریاي فتنه?ها و اي سرگردان در میان شبهه?ها نجاتت را تنها از من بخواه! آنچه گفته شد مقدمه?اي بود براي حدیثی از امام
صادق(ع). عبداللَّه بن سنان، یکی از یاران امام صادق(ع) نقل می?کند که روزي آن حضرت خطاب به ما فرمود: سفتفصفیفبکفم
شفبَهۀف فَتَبقفونَ بلا عَلَمف یفري ولا افمامف هفدي، لایَنجفو مفنها إلاّ مَن دعا بدفعاءفالغَریقف. به زودي شبهه?اي به شما روي
خواهد آورد و شما نه پرچمی خواهید داشت که دیده شود و نه امامی که هدایت کند. تنها کسانی از این شبهه نجات خواهند یافت
را بخوانند. قفلتف: وَ کَیفَ دَعاءف الغَریقف؟ گفتم: دعاي غریق چگونه است؟ قال: تَقفولف: یا اللَّهف یا رَحمنف » دعاي غریق « که
یا رحیمف یا مفقَلّفبَ القفلفوبف ثبّفت قَلبفی عَلی دفینکَ. 1 فرمود: می?گویی: اي خدا، اي بخشنده، اي بخشایشگر، اي کسی که
قلبها را دگرگون می?سازي! قلب مرا بر دینت پایدار فرما. بیایید دستهایمان را بلند کنیم و از خدا بخواهیم که تا ظهور حجتش
. قلبهاي ما را بر صراط مستقیم پایدار بدارد و از درافتادن در امواج فتنه?ها و شبهه?هاي آخرالزمان نگهدارد. پی?نوشت : 1
. بحارالانوار، ج 92 ، ص 326
نامه?اي به موعود
نمی?دانم چه خطابت کنم؟ بهار، حضور، وعده عشق، پایان انتظار، قائم زمان یا اصلًا خود خودف عشق؛ پس سلام، سلامی با یک
دنیا انتظار و نیاز، یک بغل احساس پاك با تو بودن. سلام بر تو اي عشق جاودان، سلام بر تو که هم امامی و هم تمامی. امام عشق
ما و تمام عشق ما. پاك و ساده بگویم: در انتظارم. در انتظار حضورت، ورودت و عبورت. می?دانم؛ می?دانم که تو اینجایی؛ تو
غایب از نظر و حاضر در دلی. تو، همیشه، همه جا و در همه حال در کنار من در جایی که عشق را می?سازد و می?نگارد، جایی
که فقط و فقط در یچه عشق توست؛ حضور داري. تو در قلب منی و عشق تو در رگهایم جریان دارد و تنها نیاز دیدار توست که هر
لحظه مرا می?سوزاند. هر لحظه، هر روز، عشق تو، سیل اشک را به قصد شکست سدّ چشمانم، در آرزو و نیاز دیدار تو جاري
صفحه 47 از 61
می?سازد، هر روز که می?گذرد بیشتر و بیشتر احساس می?کنم که انتظارت را می?کشم. انتظاري به همراه یک دنیا دلواپسی و
نیاز. با خود می?گویم اگر تو بیایی، اگر تو با یک لشکر از عشق بیایی و من نباشم چه؟ اگر من باشم؛ ولی مرا از عاشقان خود
نخوانی چه؟ اگر در رکاب تو گام بر ندارم، چه؟ آه، نه، می?دانم، می?دانم که در انتظار تو بودن و در رکاب عشق تو بودن،
شایسته هر کسی نیست. در سایه تو بودن پروانه شدن می?خواهد. می?دانم که حتی دلواپس تو بودن هم لیاقت می?خواهد؛ ولی
می?دانم که اگر تو بخواهی می?شود. اگر تو بخواهی یک دنیا قیام خواهد کرد. یک دنیا در رکابت خواهد آمد. بیا و مرا هم در
خیل سپاه عاشقان خود در گوشه?اي جا بده. مرا که یک عمر است دلواپس حضورت بوده?ام، دلواپس و لبریز از هیجان لحظه?اي
که تو می?آیی. توئی که پاسخ نیاز نیازمندانی هستی. تو می?آیی و دنیا را با عشق و حضورت سبز و نورانی می?سازي. می?دانم
که تو در دل تک تک عاشقان پرچم سبزت حضور داري. تو دعاي سبز و عاشقانه نیمه شب آنها را می?شنوي؛ تو گریه و
نیازهایشان را می?بینی. تو می?دانی که یک دنیا چشم نیازمند سالهاست چشم انتظارت است؛ می?دانی که دستانی هستند که
روزها و شب?ها، رو به آسمان، پاك و صادقانه تو را طلب می?کنند و قلبهایی هستند که زیر بار ظلم و ستم به امید و پشتوانه
حضور تو زنده?اند و می?تپند. می?دانی که شبی سیاه، غربتی تیره را بر پاکی وجود تک تک عاشقانت چیره ساخته. می?دانی که
چنگالهاي قفس استکبار، سالهاست قناري عشقمان را در هجوم سرد بی?تو بودن زندانی کرده. تو حاضر و ناظري و ما همه در
انتظار روزي هستیم که تو بیایی و ما در رکاب تو، بر غربت تلخ شب حمله?ور شویم. تا سایه سرد و تیره دشمن را - که سالهاست
از پس و پیش، گوشه و کنار، هر لحظه و هر جا که توانسته بر سر ما افتاده - با آفتاب وجودت بسوزانی. وقتی تو بیایی دیگر غم
جرأت گریه هم ندارد؛ شب و روز یکی می?شود و دنیا یکسره در قیام قیامت فرو می?رود. وقتی تو بیایی تمام شکوفه?هاي یاس
گل می?کند. دیگر هیچ پنجره?اي رو به آفتاب بسته نیست. پیچکها سر به فلک می?کشند و آیینه?اي که سالهاست غبار نیاز را بر
چهره دارد، صادق و شفاف می?شود. آن روز اگر من نباشم عشق هست آن روز دیگر غروبی وجود ندارد که دل ما نیازمندان
کویت در تپش فروکش کردن آفتاب بگیرد و مجبور باشیم در انتظار طلوعی دیگر، یک شب طولانی و تیره را تحمل کنیم. انتظار
بی?رحمانه شقایقها را پر پر می?کند و ثانیه?ها را می?کشد و من در این میان منتظرم. منتظر انتهاي نامتناهی تنهائی?هایم. من
منتظر حضور آبی آسمانم، و منتظر باران، باران رحمت تو. بیا و ببین که چگونه چشمان من و دستان پنجره و سبزي پیچک
سالهاست در انتظار تو، در هم گره خورده?ایم. ببین که سرخی افق، دیگر سیاه شده و تو هنوز هم نیامده?اي. بیا و ببین که من
مانده?ام و یک دنیا حرف و احساس و تا تو نیایی من و پنجره و پیچک در انتظاریم؛ انتظار شیرین با تو بودن! پس دعا کن و نظري
به حال ما فکن که زنده باشیم و عاشق، تا در روزي که تو می?آیی؛ ما عاشقانه و استوار در رکابت و در سایه پرچم سبز و جهانیت
باشیم. ایلناز شیروانی
گلبانگ
دریا ما، بی تو، تا دنیاست، دنیایی نداریم چون سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم اي سایه سار ظهر گرم بی?ترحم! جز سایه دستان
تو، جایی نداریم تو آبروي خاکی و حیثیت آب دریا تویی؛ ما جز تو دریایی نداریم وقتی عطش می?بارد از ابرسترون جز نام آبی
تو، آوایی نداریم شمشیرها را گو: ببارند از سر بغض از عشق، ما جز این تمنایی نداریم! سلمان هراتی سوار مشرقی نشسته در دو
چشم تو، نگاه بی قرار من تو اي ستاره سحر! بیا بمان کنار من در این دیار غم?فزا که جان به لب رسیده است تو اي گره?گشا بیا!
گره?گشا ز کار من همین که گام می?زنی، به خلوت خیال من سرشک شوق می?چکد ز چشم اشکبار من ز مقدمت خدا کند
که اي سوار مشرقی! در این غروب بی?کسی، ز ره رسد بهار من ز لحظه هبوط من، تو خود گواه بوده?اي رسیده از ولاي تو،
شکوه اعتبار من کنون نگاه مست تو که می?برد قرار دل بیا طبیب درد من! همیشه غمگسار من و این غزل سروده را ز شائقت قبول
صفحه 48 از 61
کن که تا مگر به سر رسد، زمان انتظار من اکبر حمیدي (شایق) تو آن خورشید رخشانی... اي ستون آسمانها تکیه?گاه تو زمین و
عرش و فرش و کهکشانها خاك راه تو خلایق، شب به شب، حیران ز خال رویت اي خورشید! ملایک، صف به صف، رقصان به
گرد روي ماه تو دو ابروي تو شاهین وزین خلقت است آري! جهان، میزان شده از قاب قوسین نگاه تو سپیده از سپیداي نگاهت
کجا دست نجاتی هست » شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل « رنگ می?گیرد و شب آغاز می?گردد ز گیسوي سیاه تو
جز دست پناه تو؟! تو آن خورشید رخشانی که بر این آستان هر روز تمام آفرینش می?گذارد سر به راه تو! یداللَّه گودرزي نذر
موعود(عج) از آسمانها بچرخان، چشمی براین خاك، موعود! بر خاك سردي که مانده?ست اینگونه غمناك، موعود! بی?آفتاب
نگاهت، بی?تابش گاهگاهت مانده?ست تقدیر گلها در چنگ کولاك، موعود! برگیر فانوسها را، دریاب کابوسها را! روییده بر
شانه شهر، ماران ضحاك، موعود! در این غروب غم آهنگ، در بازي رنگ و نیرنگ گویا فقط عشق مانده?ست، چون آینه، پاك،
موعود! با زخم، زخم شکفته، با دردهاي نگفته، در انتظار تو مانده?ست، این قلب صد چاك، موعود! در کوچه باغان مستی، تا
پنجمین فصل هستی آکنده از باور توست این عقل شکاك، موعود! این فصل، فصل ظهور است؛ آیینه?ها غرق نور است احساس
من پر گشوده?ست تا اوج افلاك، موعود! سید حبیب نظاري غزل انتظار پا به پاي سحر از کوه و کمر می?آیی من و دیدار تو؟
افسوس! مگر می?آیی؟ روح اسطوره?اي?ات حامله طغیان است موج بر دوش ز دریاي خطر می?آیی می?چکد شور ز شولاي
حماسی نامت آتشین جلوه?اي از برج سحر می?آیی شال سبز تو بر آن گردن الماس تراش یال در یال کدام اسب کهر می?آیی؟
تشت خورشید ز باروي فلک می?افتد تا ز پشت قلل حادثه در می?آیی جوي چشمان تو از جاري ایهام پر است گرم جوشی و
گریزان به نظر می?آیی می?پرد پلک اهورایی تندیس ظهور غایب حاضر من! کی ز سفر می?آیی؟ مرتضی امیري مهربان از سمت
تاریک زمان می?آیی اي عشق! سوي زمین از آسمان می?آیی اي عشق! تا چشم بر خورشید و باران می?گشاییم پر می?گشایی
ناگهان می?آیی اي عشق! پوشیده شولایی به رنگ محض رویا در خوابهاي مردمان می?آیی اي عشق! با دستها، صرف نوازش بر
تن خاك تو مهربان مهربان می?آیی اي عشق! پنهان میان واژه?هاي شعر، یک روز جوشیده از جان، بر زبان می?آیی اي عشق! ما
می?رویم از خویشتن در جستجویت تو همچنانف همچنان می?آیی اي عشق! محمود سنجري
قرنهاي انتظار انجمن شعراي کلاسیک
برگزارشد که » قرنهاي انتظار « سهیلا صلاحی اصفهانی جمعه گذشته، در محل انجمن شعراي کلاسیک ایران شب شعري با موضوع
که با وجود » عطار « در آن عزیزانی از قرون چهارم، ششم، هفتم و هشتم با یکدیگر به مشاعره پرداختند. در آغاز از حضور جناب
درد شدید پا - بر اثر گشتن هفت شهر عشق - خود را به جلسه رسانده بود تشکر و قدردانی و از ایشان درخواست شد که با قرائت
و » دقیقی « ابیاتی چند جلسه را آغاز نمایند. عطار با کسب اجازه از همه شاعران به ویژه پیران حاضر در جمع، یعنی جناب
چنین خواند: صد هزاران اولیا، روي زمین از خدا خواهند مهدي را، یقین یا الاهی! مهدیم، از غیب آر تا جهان عدل » ناصرخسرو «
گردد آشکار مهدي هادیست تاج اتقیا بهترین خلق برج اولیا اي ولاي تو، معیّن آمده بر دل و جانها همه روشن شده اي تو ختم
که از » محمود شبستري « اولیاي این زمان! وز همه معنی نهانی، جان جان! اي تو هم پیدا و پنهان آمده! بنده عطارت ثناخوان آمده
جوان?ترین افراد حاضر بود گوي سبقت را از دیگران ربود و گفت: هر آن سرّي که هست امروز پنهان به علم خویشتن پیدا کند
که گمان می?کرد شبستري تنها فلسفه می?داند با تعجب نگاهی به او انداخت و ادامه داد: نه در ولایت او » خواجوي کرمانی « آن
باچند سرفه صدایش را صاف کرد و با سبک حماسی » دقیقی « در خور است رایت ریب نه بر امامت او لایق است آیت عیب
همیشگی?اش خواند: بدارد جهان بر یکی دین پاك برآرد ز دجّال و خیلش هلاك دوباره شبستري که می?خواست هر چه زودتر
در نهایت ادب و با » حافظ « شعر خود را کامل کند گفت: که گر در جهل خود دائم نشینی چو مهدي پیشت آید هم نبینی جناب
صفحه 49 از 61
» خاقانی « ؟ شروع کرد: یا رب اندر کَنَف سایه آن سرو بلند گر من سوخته یکدم بنشینم چه شود » ي« لحنی آرام و عاشقانه با حرف
که هنوز جامه عزا به تن داشت و در سوگ پسر نشسته بود با طمأنینه خواند: داور مهدي سیاست، مهدي امت پناه رستم حیدر
کفایت، حیدر احمد لوا و عطار که کاملاً به وجد آمده بود ادامه داد: اندرین راهم مرا او پیشواست چونکه بعد از مصطفی او
مقتداست حافظ که در عالم رندانه خود سیر می?کرد سري تکان داد و زمزمه کرد: تو خود اي گوهر یکدانه کجایی آخر؟ کز
غمت دیده مردم همه دریا باشد عطار نجواي حافظ را شنید و بی?پروا پاسخ داد: در طریق او به سوي شرع رو تا ز ظلمت رخ نماید
ماه نو حافظ کم نیاورد و چنین خواند: وجه خدا اگر شَوَدَت منظر نظر زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوي خواجو که دید
اگر میانه را نگیرد عطار و حافظ دور را به دیگران نمی?دهند گفت: یا رب به حّق شکّر شیرین عسکري کو بود طوطی شکرستان
که با مشغله فراوان پنج گنجش در جلسه حاضر شده بود و با دقت به ابیات خوانده شده گوش » نظامی « اتّقا یا رب به حق... جناب
می?داد، سخن خواجو را قطع کرد و به او تذکر داد که تنها یک بیت بخواند و آنگاه خود چنین سرود: اي مدنی برقع و مکیّ
را به یاد می?آورد، به احیاي دین توسط » فردوسی « که گفتارش، کلام شاعر خوبمان » دقیقی « ؟ نقاب! سایه نشین چند بود آفتاب
آغاز می?شد خواند: بگوید خط و نامه کردگار کند دین پیغمبري » ب« حضرت موعود اشاره کرد و سپس بیتی را که با حرف
خواند: روزگاریست که دل چهره مقصود » ر« آشکار حافظ جوان دوباره به مدد ساقی و قدح، شرح انتظار را بیان کرد، با حرف
ندید ساقیا آن قدح آینه کردار بیار دقیقی بدون توجه به مضمون شعر حافظ، در ذهنش فضاي رجعت را ترسیم کرد و گفت: رسد
ز آسمان هر پیمبر فراز شوند از پس مهدي اندر نماز
گمارده ...
مریم ضمانتی?یار از خواب بیدار شد... پیشانی?اش خیس عرق شده بود. از جا بلند شد و زیر نور ماه به حیاط رفت و کوزه آب را
برداشت؛ چند جرعه آب خورد؛ نفس عمیقی کشید و همانجا روي پله حیاط نشست. نسیم خنک نیمه شب تابستان، کمی حالش را
بهتر کرد. نگاهی به ماه انداخت بدر کامل بود. از خلوت و سکوت شبانه خانه احساس آرامش کرد. بغضش شکست و اشک آرام
صورتش را خیس کرد. اشک که جاري شد، بغض هم رهایش کرد. در عالم خودش بود که سایه?اي را کنارش حس کرد؛ سر
برگرداند. مرضیه بود که بالاي سرش ایستاده بود. - باز بی?خوابی به سرت زده؟ با سرعت اشکهایش را پاك کرد. مرضیه کنارش
نشست و گفت: - از من پنهان می?کنی؟ لبخندي زد و گفت: چیزي نیست که بخواهم پنهان کنم. مرضیه سري تکان داد و گفت:
تو از من پنهان می?کنی و من ازتو. اما تا کی؟ این قصه تا کی می?تواند ادامه داشته باشد؟ محمدحسین سرش را پائین انداخت.
امشب خواب دیدم... خواب کودکی که اینجا توي حیاط بازي می?کرد و می?خندید. مرضیه آهی کشید و گفت: بس که در
فکرش هستیم. - من تصمیم گرفته?ام... - که چه کار کنی؟ - می?خواهم به نجف بروم. - نجف؟ - بله! نجف. از دست دوا و
درمان طبیبهاي تبریز، از دست نگاههاي کنجکاو، از دست دلسوزیهاي مردم خسته شده?ام. می?روم شاید آنجا فرجی شود. - چرا
همه آرزویش این بود حالا که این همه راه از تبریز به نجف آمده؛ × × × ... نجف؟!... - نمی?دانم، می?روم شاید خوابم تعبیر شود
دست خالی برنگردد. اما روزها از پی هم می?گذشت و هیچ نشانه?اي از فرج نبود. کارش شده بود بیتوته در مسجد کوفه و مسجد
سهله و انتظار، انتظار یک اتفاق، اتفاقی که نمی?افتاد... تنها و دلشکسته گوشه مسجد کوفه نشسته بود و گریه می?کرد. تاجر
سرشناس بازار تبریز، اینجا مسافري غریب و دلشکسته بود که سر بر دیوار مسجد اشک می?ریخت. کسی که آرزوي شنیدن خنده
یک کودك، همه زندگی?اش را پر کرده بود. چهل روز بود که از تبریز به نجف و کوفه آمده بود و دیگر بیش از این امکان و
توان ماندن نداشت. چشم بر هم گذاشته بود و در دل نجوا می?کرد. براي لحظاتی نفهمید به خواب رفت یا بیدار بود. فقط صدایی
شنید که آرام و شمرده به او گفت: برو و محمدعلی جولاي دزفولی را پیدا کن! به حاجتت می?رسی... به خود آمد؛ چشم گشود؛
صفحه 50 از 61
نفهمید این صدا را در بیداري شنید یا در خواب یا چیزي بین خواب و بیداري. دلش فرو ریخت. آنچه را که شنیده بود براي
خودش تکرار کرد. برو محمدعلی جولاي دزفولی را پیداکن. به حاجتت می?رسی. این کلمات آخر را چند بار تکرار کرد و مثل
تشنه?اي که قطره آبی را مزه مزه کند. چیزي فراتر از سیراب شدن با جرعه جرعه آب... به حاجتت می?رسی... به حاجتت
می?رسی... حس کرد نور امیدي به دلش تابیده؛ نور امیدي که به او توان می?داد. توانی که مدتها بود از دست داده بود. حس
کرد سبک شده، در دلش احساس نشاط و سرور می?کرد. بلند شد تا براي خواندن دو رکعت نماز شکر و رفتن به دزفول آماده
شود. با آن?که دلش می?خواست این مژده را به همسرش بدهد اما راهی دزفول شد تا به پیغامی که شنیده بود عمل کند. نام
محمد علی جولاي دزفولی را مدام تکرار می?کرد و به این می?اندیشید این مرد کیست و چه ارتباطی با برآورده شدن حاجت او
دارد؟ به بازار دزفول که رسید همه خستگی راه را از یاد برد. شوق دیدار جولاي دزفولی تمام وجودش را در بر گرفته بود. از اولین
حجره بازار، سراغ محمدعلی را گرفت. گفتند در بازار دزفول، جولا و بافنده زیاد است اما محمدعلی نامی، در انتهاي بازار حجره
کوچکی دارد. به شوق آمد. از اینکه با مقصودش فقط چند قدم فاصله داشت قلبش به تندي شروع به تپیدن کرد. به قدمهایش
سرعت داد. در انتهاي کوچه?اي که نشانی?اش را داده بودند، اتاقکی کوچک بود که در آن مردي سرگرم بافتن پارچه بود.
محمدحسین جلو رفت. مرد بر قطعه?اي پوست گوسفند نشسته بود. محمدحسین سلام کرد. مرد سر برداشت و به سلام او جواب
داد. پیراهن و شلواري از کرباس پوشیده بود و دکانش یک متر در دو متر هم نبود. هنوز محمدحسین بعد از سلام، حرفی نزده بود
که گفت: - حاج محمدحسین! حاجت روا شدي. زانوهاي محمدحسین لرزید. آهسته همان?جا جلوي در نشست. محمدعلی
سکوت او را که دید گفت: گفتم که حاجت روا شدي. محمدحسین به خود آمد و پرسید: می?توانم داخل شوم؟ محمدعلی گفت:
مهمان حبیب خداست. محمدحسین گوشه اتاقک کز کرد. تمام تنش می?لرزید. نمی?دانست از شوق است یا از ناباوري.
محمدعلی جولا، بی?آن?که به مهمان تازه وارد و متعجبش حرفی بزند، دست از کار کشید. اذان گفت و به نماز ایستاد.
محمدحسین به خود آمد؛ بلند شد با آبی که همراه داشت وضو گرفت و با محمدعلی نماز خواند. نمازش که تمام شد آهسته
گفت. من در این شهر غریبم. اجازه دارم امشب مهمان شما باشم؟ محمدعلی به نشانه قبول سري تکان داد و پشت دستگاه کوچک
بافندگی?اش نشست. چهره?اش آرام و روشن بود. اما ابهتی داشت که به محمدحسین اجازه نمی?داد حرفی بزند. در سکوت به
کار او خیره شده بود تا اینکه او کارش را تمام کرد و بلند شد و از طاقچه گوشه اتاق یک کاسه چوبی پر از ماست آورد و با دو
قرص نان جو در یک سینی چوبی جلوي محمدحسین گذاشت. تاجر ثروتمند تبریزي که به بهترین غذاهاي لذیذ تبریز عادت
داشت، بی?هیچ حرفی با او هم غذا شد و نان جویی که تا به حال نخورده بود با ماست خورد. محمدعلی اصلًا سکوت را نشکست
و محمدحسین هم جرأت شکستن سکوت را نداشت. محمدعلی ظرف خالی ماست را برداشت و یک قطعه پوست گوسفند به
محمدحسین داد و گفت: - تو مهمان منی. روي این بخواب. و خودش بی?آن?که منتظر جواب او باشد روي زمین خاکی اتاق
دراز کشید. محمدحسین که هر شب در بستر نرم و راحت خانه خوابیده بود؛ بر روي قطعه پوست در آن اتاق کوچک و در کنار
این مرد پر ابهت و ناشناخته، بدون روانداز دراز کشید. لحظه?اي خواب به چشمش نمی?آمد. با آنکه بسیار خسته بود و روز
سختی گذرانده بود، اما فضاي آن اتاقک و حرکات متین و آرام آن مرد خواب را از او گرفته بود... شب کوتاه تابستان بسیار زود
سحر شد و محمدعلی از جا برخاست؛ وضو گرفت؛ اذان گفت و نماز صبح خواند. محمدحسین هم همراهش نماز خواند و منتظر
شکستن سکوت شد. اما او تا روشن شدن آسمان تعقیبات نماز را به جا آورد و بعد هم بی?صدا مشغول به کار شد. محمدحسین
حس کرد دیگر تحمل این همه سکوت را ندارد. به احترام پیش پاي او زانو زد و گفت: - از من پرسیدي که هستم و مرا به نام
خواندي راستش تا به حال جرأت نکردم سؤال کنم اما می?دانم که نمی?توانم بدون جواب به شهرم برگردم. محمدعلی چشم از
کارش برنمی?داشت و در سکوت می?بافت. محمدحسین ادامه داد: قطعاً همه چیز را درباره من می?دانی؛ پس به من بگو چه
صفحه 51 از 61
کردي که به این مقام رسیدي؟ محمدعلی سر برداشت؛ چشمان نافذش را در چشمان محمدحسین دوخت. محمدحسین نگاهش را
تاب نیاورد و سر به زیر انداخت. محمدعلی با لحنی محکم گفت: این چه سؤالی است؟ حاجتی داشتی روا شد. برو به شهر و دیارت
و منتظر تولد فرزندت باش. محمدحسین اگر چه از شنیدن این جملات غرق سرور شد اما دل نکند. - نه... تا نفهمم قضیه تو چیست
نمی?روم. من مهمان تو هستم و به حرمت و احترام مهمان باید به من بگویی راز این اتفاق چیست. محمدعلی دست از کار کشید.
نگاهش را به زمین دوخت و گفت: مرا به حال خودم بگذار. تو حاجتی داشتی... محمدحسین التماس کرد. نه... با همه حرمتی که
برایت قائل هستم مرا ناامید مکن. دلم می?خواهد بدانم در اینجا چه کرده?اي که متصل شده?اي. تو که تا به حال مرا ندیده بودي.
نامم را از کجا می?دانستی؟ محمدعلی آهسته گفت: من در این اتاقک مشغول به کار خودم بودم. نگاه کن روبروي این دکان من،
خانه?اي است. قبلًا در این خانه مردي از بزرگان شهر زندگی می?کرد و سربازي از خانه او محافظت می?کرد. او مرد ستمگري
بود. روزي سرباز به دکانم آمد و به من گفت: تو نانت را چطور تهیه می?کنی؟ تعجب کردم. آن سرباز با نان من چه?کار داشت؟
گفتم: سالی یک خروار جو می?خرم، آرد می?کنم و می?پزم. فعلاً زن و فرزندي هم ندارم و روزي یک قرص نان برایم کافی
است. سرباز گفت. من محافظ این خانه هستم. دلم نمی?خواهد از مال این ظالم نان روزانه?ام را تأمین کنم. اگر قبول کنی براي
من هم یک خروار جو بخري و هر روز همراه نانی که براي خودت می?پزي دو قرص نان هم براي من بپزي، ممنونت می?شوم. من
قبول کردم. رفتم و جو خریدم، آرد کردم و هر روز دو قرص نان همراه نان خودم می?پختم و او می?آمد و سهمیه?اش را
می?برد. تا این?که یک روز نیامد؛ نگرانش شدم به در خانه آن ستمگر رفتم و سراغش را گرفتم. خادم خانه گفت که او مریض
شده و در مسجدي که در همین نزدیکی است خوابیده. به مسجد رفتم و دیدم سرباز افتاده و کسی پرستار او نیست. گفتم برایت
طبیب و دوا تهیه می?کنم. گفت: احتیاجی نیست! من امشب از دنیا می?روم! تعجب کردم. او از کجا می?دانست?که شب،
مرگش فرا می?رسد؟ تعجب?مرا که دید گفت: نصف شب، کسی به سراغت می?آید وتو را از مرگ من باخبر می?کند. هر چه
به تو دستور دادند عمل کن و بقیه آردهایی که براي من تهیه کرده بودي مال خودت باشد. دیدم دارد وصیت می?کند؛ گفتم:
بگذار امشب نزد تو بمانم. گفت: نه برو. نباید بمانی. هر وقت که وقت آمدنت رسید، تو را مطلع می?کنند. منظورش را نفهمیدم. او
که کسی را نداشت و از بی?کسی در مسجد خوابیده بود. پس چه کسی مرا از مرگ او مطلع می?کرد؟ این سؤال به ذهنم
گذشت، اما جرأت نکردم بپرسم و به دکانم آمدم. خواب به چشمم نمی?آمد. از کار این سرباز در حیرت بودم. نیمی از شب،
گذشته بود که در زدند. در را باز کردم. مردي پشت در بود که تا به حال او را در آن محله ندیده بودم. مرا به نام خواند و گفت:
محمدعلی بیا! بی?هیچ حرفی از دکان بیرون رفته و به سرعت خودم را به مسجد رساندم. سرباز از دنیا رفته بود. درست همانطور
که خودش گفته بود. دو نفر آنجا بودند. آنها را هم نمی?شناختم. به من گفتند که به آنها کمک کنم تا سرباز را براي غسل به
جانب چشمه خارج شهر ببریم. با آنها همراه شدم و با هم، سرباز را کنار چشمه بردیم. آنها او را غسل دادند، کفن کردند، بر او
نماز خواندند و او را با هم به مسجد آوردیم و در مسجد به خاك سپردیم. من مبهوت از آنچه پیش آمده بود، به دکانم برگشتم.
نمی?دانستم او کیست و آن دو که بودند و چرا مرا هم در کفن و دفن او شریک کردند. چند شب گذشت. یک شب که خواب
بودم، در دکانم را زدند. مردي پشت در بود که مرا به نام خواند و گفت: - محمدعلی بیا آقا تو را طلب کرده?اند. تمام تنم لرزید.
آقا؟! اما جرأت نکردم سؤال کنم. در دکانم را بستم و با او به راه افتادم. از شهر خارج شدیم. با آن?که اواخر ماه بود، ولی صحرا
مانند شبهاي مهتابی بدر، کاملًا روشن و زمین سرسبز و خرم بود، اما ماه در آسمان نبود. در فکر بودم از این سرسبزي حیرت?آور
زمین و روشنایی زیباي آسمان بدون وجود ماه. اما قدرت ابراز سال نداشتم. بی?صدا به دنبال آن مرد ناشناس پیش می?رفتم تا به
شهرت دارد. با همان سرسبزي و روشنایی مهتاب بدون ماه، از دور عده?اي » لور « صحرایی رسیدم که در این نواحی، به صحراي
توجهم را جلب کردند. عده?اي که دور هم نشسته بودند و یک نفر مقابل آنها ایستاده بود. یک نفر هم بین آنها بود که از همه
صفحه 52 از 61
جلیل?القدرتر بود. چشمم که به او خورد، هراس به دلم افتاد و استخوانهایم شروع به لرزیدن کرد. انگار که سردم شده باشد. مردي
که همراهم بود گفت: جلوتر بیا. به زحمت پیش رفتم؛ نزدیکتر که شدم ایستادم. آنکه در مقابل جمع ایستاده بود گفت: - بیا جلو
نترس. جلوتر رفتم. شخصی که در بین جمع بر همه برتري داشت فرمود: - می?خواهم به پاداش خدمتی که به آن سرباز کرده?اي،
تو را به جاي او منصوب کنم. دلم لرزید. آهسته گفتم: من کاسب و بافنده?ام، مرا به سربازي چه کار؟ فکر کردم می?خواهند مرا
به جاي سرباز، نگهبان خانه آن ستمگر کنند. ترسیدم. فرمودند: - این طور نیست که تو فکر می?کنی تو را به جاي او گماشتم. به
جاي خود باش؛ هر زمان به تو فرمانی دادیم؛ انجام بده! دیگر حرفی نزدم. برگشتم. آن مرد با من نیامد. قدرت برگشتن و نگاه
کردن به آن جمع را نداشتم ولی ناگهان متوجه شدم هوا تاریک شده و از آن سرسبزي و خرمی صحرا و روشنایی خبري نیست. با
شتاب به دکانم برگشتم و بعد از آن شب، دستورات امام عصر به من می?رسد. از جمله دستورات آن حضرت انجام گرفتن مقصد
و حاجت تو بود و ذکر نام و مشکلت. محمدحسین مبهوت از آنچه شنیده بود، وقتی به خود آمد که هر دو گریه می?کردند.
محمدعلی از یادآوري خاطره دیدار آن شب مهتابی و او از سعادتی که نصیبش شده بود. آفتاب بالا آمده بود و محمدعلی جولا به
براساس داستانی از کتاب: العبقري × . کار بافتن، مشغول شده بود و محمدحسین می?رفت تا مژده این معجزه را به همسرش بدهد
.135- 79 ؛ گنجینه دانشمندان، شیخ محمدرازي، 137 - الحسان، شیخ علی?اکبر نهاوندي، ج 2، ص 80
لحظه هاي ناب سامرا
سهیلا صلاحی اصفهانی تبعیدیان تاریخ یا به نقطه?اي دوردست فرستاده می?شوند تا چشمی به آنها نیفتد و کم?کم از یادها بروند
و حکمرانان بی?هیچ دغدغه?اي آنچه می?خواهند بر سرشان بیاورند و یا به نزدیکترین پایگاه حکومت فراخوانده می?شوند تا
تحت مراقبت خلیفه و امیر، آهسته بروند و آهسته بیایند و کسی جرأت نزدیکی به آنان را نداشته باشد. و این دومین ترفند عمدتاً
درباره کسانی به کار گرفته می?شود که حکومت، هم از جانب آنان نگران بقاي خود باشد و هم جسارت بی?حرمتی و گستاخی
صریح نسبت به آنان را نداشته باشد. اینان ظاهراً چون دیگر شهروندان، روزگارشان را سپري می?کنند، اما حتی نفس کشیدنشان
به خلیفه گزارش می?شود چه رسد به مصاحبتها و معاشرتها و مجالستهایشان! هرگاه خطري حکومت را تهدید کند اینانند که روانه
زندان می?شوند و سهمشان شکنجه و آزار است و بس. و در این میان هر که آگاهتر، بی?باکتر و آزاده?تر باشد، سخت?تر
زنجیرهاي اسارت را برپاي رفتنش می?بندند و او را محکوم به ماندن می?کنند و این است حکایت تلخ اقامت امام حسن
عسکري(ع) در سامرا، که اگر به انتخاب خود بود شاید هرگز زادگاهش مدینه - شهر باصفاي پیامبر - را ترك نمی?کرد. سامرا،
مرکز خلافت عباسی، سال 235 ق. امام سه ساله است که همراه پدر بزرگوارش به امر متوکل خلیفه عباسی به سامرا آورده
می?شوند تا محترمانه زیر نظر دستگاه خلافت قرار گیرند. این نخستین بار است که سامرا جمعیتی چنین کلان را یکجا به استقبال
سرسخت?ترین مخالفان حکومت می?فرستد و آغوشش را بر روي همه حوادثی که می?خواهد آینده را رقم زند، باز و بازتر
می?کند. سامرا، قلب شهر، سالهاي نوجوانی چه دشوار است با فشار و جبر بیرونی، روح اختیار و آزادي را در درون خود پروراندن
را » صامت « و در وقار و کمال و علم و اخلاق برترین شدن، آنگونه که امام حسن عسکري(ع) شد! سکوت و خاموشی?اش لقب
کرد و یکرنگی و » زکی « بنامند، تقوا و پاکی?اش او را » هادي « براي او به همراه آورد، هدایتگري?اش سبب شد که وي را
را پیشکش وي نمود. و این همه را در محضر پدر آموخت که او نیز وامدار پدران خویش بود. نگاهشان » خالص « صمیمیتش نام
کن! این دو را که می?بینی خاطره همه اهل?بیت(ع) برایت زنده می?شود. سامرا، منزل حکیمه خاتون، سال 254 ق. اي کاش
شادي امشب تا همیشه دل حکیمه را خوش می?کرد! امشب عروسی نرجس است با عزیز دل او، نور چشم برادرش حسن
عسکري(ع) و افسوس که چند روز دیگر حکیمه باید در عزاي برادر بنشیند و جامه سوگ امام علی نقی را بر تن کند. اي کاش
صفحه 53 از 61
برادرش می?ماند و تولد نوزاد حسن را می?دید! همو که قرار است عالم را از قسط و عدل پر کند آنگونه که از ظلم و جور پر
می?شود. سامرا، اندیشه و آرمان امام هیچ?کس نمی?دانست وقتی امام به آن نقطه دوردست خیره شده بود، در اندیشه?اش چه
می?گذشت. شاید به پراکندگی شیعه فکر می?کرد، به آنان?که در نیشابور و سمرقند و بیهق و طوس می?زیستند و چشم یاري به
امام دوخته بودند تا از نظارت و راهنمایی او بهره?مند شوند... شاید هم به محبان خود می?اندیشید که هر چند اعتقادي به امامت
ائمه نداشتند اما دوستدار اهل?بیت بودند. مردي از امام پرسید: فرق میان شیعه و محب چیست؟ امام فرمود: شیعه آنانند که از ما
تبعیت کنند و همه اوامر و نواهی ما را اطاعت نمایند و کسی که چنین نکند و با آنچه خداوند بر او واجب کرده، مخالفت نماید،
شیعه ما نیست. سامرا، محله عسکر - سالهاي امامت چشم انتظاران امام از شوق در پوست خود نمی?گنجند؛ نه می?توانند بنشینند و
نه تاب ایستادن می?آورند. آشفته و بی?قرار به راهی که بناست امام از آنجا بیاید و راهی دارالخلافه شود می?نگرند. سامان این
شیفتگی ابراز ارادتی است به امام و شنیدن یک حرف از هزاران کلام دلنشین حضرتش اما... از جانب امام توقیعی به دستشان
و شیعه بی?آنکه مجال گریستن بیابد، ». کسی بر من سلام وحتی اشاره هم به طرف من نکند؛ زیرا که در امان نیستید « : می?رسد
بغض دائمی?اش را پنهان می?کند. سامرا، در خلوت امام حسن عسکري(ع) از این زیباتر نمی?شود، پدر، حسن عسکري است که
پسر جانم مژده باد به تو! تو صاحب زمان « : چشم بر چشمان فرزندش دوخته، عاشقانه نگاهش می?کند و صمیمانه نجوا می?کند
هستی، تو مهدي و حجت خدا بر زمینش هستی، تو فرزند من و وصی منی، من پدر تو هستم تو م ح م د بن حسن بن علی بن محمد
بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(ع) از نسل رسول خدا(ص) و آخرین فرد از امامان
». پاك و معصوم هستی، رسول خدا به وجود تو بشارت داده است و نام و کنیه را بر زبان آورده، درود خداوند بر ما خاندان باد
دریغا که چنین محبتی باید پنهانی بماند تا به چشم?زخم نگاههاي آلوده و جان?زخم دستهاي رسوا گرفتار نیاید. فرزند امام حسن
عسکري (ع) حیاتش نیز چون تولدش باید در خفا و دور از مراقبتهاي خلافتی ادامه یابد. سامرا، دکان روغن?فروشی - سالهاي
امامت عثمان بن سعید ظرفهاي روغن را زیر و رو می?کند تا اموالی را که از شیعیان به وي رسیده در آنجا جاسازي کرده و پنهانی
نزد ابومحمد عسکري بفرستد. او همچون ابراهیم بن عبده و علی بن مهزیار از وکلاي معروف امام است و این روزها که کسی
اجازه رفت و آمد و ملاقات با حسن عسکري(ع) را ندارد، هدایت ویژه شیعیان از طریق افراد امین و مورد اعتماد امام که سابقه
علمی درخشان و نیز ارتباط استوار با امامان قبلی داشته?اند، صورت می?گیرد. مردم از طریق این وکیلان معارف شیعی را در قالب
حدیث و کلام می?آموزند و نیز نامه?ها و سؤالات و وجوهات خود را به دست امام می?رسانند و امام(ع) در نوشته?ها و
توقیعاتشان به آنان پاسخ می?دهند و البته این همه دور از چشم حکومتیان اتفاق می?افتد. سامرا، کوچه پس کوچه?هاي
دارالخلافه - سالهاي امامت باز دوشنبه?اي دیگر است و امام مجبور است راه دارالخلافه را پیش گیرد تا حضور خود را به آگاهی
حکومت برساند. دوباره قدمهاي نرم و آرام امام بود و لذت بی?منتهاي زمین. امام بی?هیچ شتابی گامهایش را آهسته برمی?داشت
و می?دانست پشت درهاي بسته، کسانی نگران نشسته?اند تا عطر عبور امام مستشان کند. سامرا، زندان حکومتی - سالهاي امامت
صالح بن وصیف کلافه شده است، دیگر آزاري نمانده که بر جان امام برساند. او درماندگی را با تمام وجودش احساس می?کند.
نمی?داند چاره چیست. دو تن را که بدترین مردم می?دانست بر امام مأمور کرد ولی آنان چنان تحت تأثیر امام حسن عسکري(ع)
قرار گرفتند که خود در عبادت و نماز به حدي والا دست یافتند. نه راه پس دارد و نه راه پیش، نفس گرم امام در اسارت نیز
کارساز است. راستی که داستان، عکس شده است: زندانبان اسیر زندانی می?گردد و این سنت همیشه امامان اسیر است. سامرا،
سراي عبداللَّه بن خاقان کارگزار خلیفه عباسی - سالهاي امامت حاجب وارد می?شود. در گوش صاحبخانه زمزمه?اي می?کند.
عبیداللَّه یکباره از جا برمی?خیزد، چهره?اش گشاده می?گردد، با شادمانی فریاد می?زند: اجازه ورود بدهید! و خود به استقبال
میهمان جوان می?رود. دست در گردن او می?اندازد، صورت و پیشانی?اش را می?بوسد، او را در جاي خود می?نشاند و با
صفحه 54 از 61
احترام خطابش می?کند و مرتب می?گوید: پدر و مادرم به فدایت... شب هنگام احمد بن عبداللَّه از پدر می?پرسد: میهمانمان
کدام بزرگوار بود که چنین احترامش کردي؟ عبیداللَّه درنگی می?کند و سپس پاسخ می?دهد، او ابن?الرضا، امام شیعیان بود که
اگر روزي خلافت از دست بنی عباس بیرون رود، در میان بنی?هاشم، جز او کسی شایستگی تصدي آن را ندارد. او به خاطر فصل،
صیانت نفس، زهد، عبادت و اخلاق نیکو، سزاوار مقام خلافت است. اگر پدر او را دیده بودي مردي بود بزرگوار، عاقل، نیکوکار،
فاضل و... آري اینچنین دوست و دشمن امام حسن عسکري(ع) را می?ستایند. سامرا، در سوگ امام حسن عسکري(ع) - سال
260 ق. قیامتی برپا شده از مردم، ناله و شیون همه جا به گوش می?رسد، اشکها بی?امان می?بارد و جماعت با جنازه امام وداع
ابو محمد « : می?کنند. معتمد خلیفه عباسی، ابو عیسی را می?فرستد تا گزارش رحلت امام را تهیه نماید و وي چنین تحریر می?کند
حسن بن علی به مرگ طبیعی دیده از جهان فرو بست و گواه این ماجرا از قضات چند نفر و از اعیان دربار چند نفر و از اطبا چند
و نیرنگ و فریب همچنان ادامه می?یابد. سامرا، آغاز امامت مهدي(عج) ابوالادیان ناباورانه به ». نفر و از امراي سپاه چند نفر هستند
اطراف خود می?نگرد، درست دو هفته قبل بود که امام حسن عسکري(ع) وي را طلبید و نامه?هایی را که با دست مبارکش نوشته
بود به وي داد تا به مدائن ببرد فرمود: آنگاه که به سامرا بازگشتی صداي شیون از خانه من خواهی شنید و مرا در آن وقت غسل
دهند. ابوالادیان گفت: اي مولاي من! هرگاه چنین واقعه?اي هولناك روي دهد، امامت با کیست؟ و ایشان فرمود: هر که جواب
نامه مرا از تو طلب کند او امام است. ابوالادیان نشانه?اي دیگر خواست، فرمود: هر که بر من نماز کند جانشین من است و او امام
شماست. امروز ابوالادیان به سامرا بازگشته و صداي نوحه از منزل امام می?شنود... جلوتر می?رود، جعفر کذاب را می?بیند که بر
در خانه نشسته و شیعیان به وي تسلیت می?گویند. حیرت زده نزدیک می?رود اما جعفر سراغی از نامه نمی?گیرد. خدمتکار امام
بیرون می?آید و جعفر را براي اقامه نماز بر جنازه امام به داخل فرا می?خواند او نیز مهیاي نماز می?شود اما دستهایش که براي
گفتن تکبیر، بالا می?رود، کودکی عبایش را به عقب می?کشد و با کلامی که دل ابوالادیان را سخت می?لرزاند می?گوید اي
عمو پس بایست که من سزاوارترم به نماز بر پدر خود از تو! جعفر عقب می?رود، کودك بر پدر خویش نماز می?گزارد و سپس
متوجه ابوالادیان می?شود. به او می?فرماید جواب نامه?اي را که با توست به من بده و ابوالادیان آسوده خاطر می?گردد که
جانشین امام را یافته است.
فهرست 70 پایگاه اطلاعاتی مؤسسات و مراکز فرهنگی شیعیان در شبکه جهانی اینترنت
مجلس شیعیان عراق به زبانهاي عربی و انگلیس شامل: پیمان (مرامنامه) مجلس، www.iraq shiacouncil.com//:http .
مساجد عراق، مدارس دینی، حسینیه?ها، کتابخانه?ها، زندانهاي شیعیان، قربانیان نظام، شخصیتهاي شیعی، مطبوعات، آرشیو،
مؤسسۀ الجوراء زینب سلام اللَّه علیها - آمریکا به زبان www.alhawra.com//:http . عکسهاي از عراق و سایتهاي شیعی. 2
عربی شامل: زندگینامه حضرت زینب(س)، گفتگوهاي اسلامی، دوره (گردش) فرهنگی، امور فنی، مؤسسات تابعه، روزنامه?ها و
مجلات محلی، سایتهاي اینترنت، مسابقه ماه رمضان، مجلات اسلامی مونترآل، تصاویر اسلامی متنوع، اخبار، مؤسسه قاسم بن
. الحسن(ع) جهت عقد و ازدواج، مؤسسه الحرمین جهت زیارت و عمره، مدرسه امام صادق(ع) و کتابخانه ابیطالب(ع). 3
مجلس اعلی بررسی اهل بیت (ع)، مصر به زبان عربی شامل: تیزپروازان حسین(ع)، واقعیتهاي www.alkerar.4t.com//:http
مؤسسه در راه حق - قم به زبان www.derrahehag.org//:http . تاریخی، کتابخانه، مجلس اعلاي شیعه و تصاویر. 4
www.islam.org.bh//:http . فارسی شامل: پرسش و پاسخ، مجلات و روزنامه?ها، اتاقهاي گفتگو و دیگر موضوعات. 5
اتحادیه بیداري اسلامی (التوعیۀ الاسلامیۀ) - بحرین به بان عربی شامل: گوشه?اي از تاریخ فعالیتهاي اتحادیه، ملاقاتها، بخش
. اجتماعی، بخش فرهنگی، بخش تبلیغات، بخش کتابخانه، بخش تدریس و اخبار فرهنگی. 6
صفحه 55 از 61
مؤسسه خیریه امام خویی - کانادا به زبانهاي فارسی، عربی، فرانسه و انگلیسی www.alkoiefoundation.com//:http
شامل: معرفی مؤسسه، مرکز دینی، مرکز فرهنگی، مدرسه الهدي (آکادمیک)، مدرسه هفتگی الهدي، مجله الانوار، سؤالات شرعی،
www.althekr.net//:http . گفتگوها، مقالات، بحثها و درسها، کتابها، کتابخانه مرکز، اوقات شرعی و آلبوم تصاویر. 7
انجمن ذکر حکیم - بحرین به زبان انگلیسی شامل: معرفی انجمن فعالیتهاي انجمن، احکام تلاوت، سفیران قرآن کریم، ثواب
سوره?هاي قرآن، معانی کلمات (قرآنی)، احادیث قرآنی، دانستنیهاي قرآنی، دعاي ختم قرآن کریم، سایتهاي قرآنی، مقامات، ادب
مؤسسه اسلامی www.baqiyatullah.com//:http . معلم، صوت?هاي (قرآن) از قاریان بحرینی و قصه?هاي قرآنی. 8
. بقیۀاللَّه(ع) - پاکستان به زبان انگلیسی شامل: معرفی مؤسسه، مجالس، عزاداري، قصیده?ها، کتابخانه و تاریخ اسلامی. 9
مؤسسه فرهنگ و ارتباطات اسلامی - تهران به زبانهاي: عربی، فارسی، عربی، انگلیسی شامل: www.icronet.org//:http
. اسلام، ایران، نمایندگان، اخبار فرهنگی، کتابخانه، انتشارات، کنفرانسها، روزنامه?ها و پرسش و پاسخ. 10
مؤسسه مهد قرآن الکریم - تبریز به زبان فارسی شامل: معرفی مؤسسه، آموزشهاي قرآنی، www.mahdquran.com//:http
مؤسسه www.sadr-foundation.org.lb//:http . حافظان قرآن کریم، انتشارات، تحقیقات، آلبوم تصاویر و اخبار. 11
(امام) سید موسی صدر - لبنان به زبانهاي: عربی، انگلیسی، فرانسه شامل: نیازها و اتفاقات، فعالیتها و اخبار و اعمال (مرتب شده).
مرکز مطالعات دارالحدیث - قم به زبانهاي: فارسی، عربی، انگلیسی شامل: منابع حدیث، علوم www.hadith.net//:http .12
حدیث، بحثهاي حدیثی با بحث کنندگان، کتاب و سنت، دستورات پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت ایشان(ع)، کتابخانه?ها و مراکز،
مجموعه دانشگاهیان مسلمان - کانادا و آمریکا به زبان انگلیسی شامل: www.msapsg.org//:http . تازه?هاي اینترنت. 13
. قرآن کریم، کتابخانه اسلامی، رادیو قرآن کریم، تقریرها و آرشیوها. 14
مرکز الامام المهدي(ع) - استرالیا به زبانهاي: فارسی، عربی، www.almahdimosque.aalalrasool.com//:http
انگلیسی شامل: صفحه قرآن کریم، حدیث شریف، نهج?البلاغه، دایرةالمعارف الغدیر، اهل?بیت(ع)، بخش اعتقادي، کتابخانه،
مؤسسه www.monjee.com//:http . کتابخانه صوتی، مسجد امام مهدي(ع)، رساله?هاي علمیه و شهرهاي مقدس. 15
فرهنگی در انتظار نور - قم به زبان فارسی شامل: معرفی مؤسسه، گفتگو درباره حضرت مهدي(ع)، پرسش و پاسخ، کتابخانه، ادعیه
دارالمصطفی لاحیاء الثرات www.dar-almustafa.com//:http . و زیارات، مقالات و پایگاههاي (سایتهاي اسلامی). 16
(احیاي میراث) - قم به زبان عربی شامل: مجله التراث، تصویر نقشه?ها و تحقیقات و بعضی از کتابهاي منتشر شده مانند الصیحفه
مؤسسه چاپ و انتشارات انصاریان - قم به www.ansariyan.org//:http . الصادقیه و الدعوات الجعفریه و دیگر کتابها. 17
زبانهاي: فارسی، عربی، انگلیسی شامل: چاپ و ترجمه کتابهاي شیعی به تمام زبانهاي دنیا، معرفی کتابهاي منتشر شده، خرید کتاب
مجموعه باب الحوائج - www.babulhawij.s5.com//:http . از طریق اینترنت و ارسال پستی آن و دیگر خدمات. 18
پاکستان به زبان انگلیسی شامل: معرفی مؤسسه، دیگر مؤسسات، حجاب اسلامی، زندگی معصومین(ع)، فاطمۀالزهراء(س)، حدیث
مؤسسه فرهنگی میثاق - شیراز به زبان فارسی شامل: پرسش و پاسخ، www.meesagh.net//:http . کساء و زیارات. 19
www.al-shia.com//:http /www.al-shia.net//:http/, . جوانان، انتفاضه، نمایشگاه جهانی شدن و حجاب. 20
مرکز جهانی علوم آل?البیت(ع) - قم به زبانهاي: فارسی، /www.al-shai.org//:http www.all-ul-bayt.org//:http
عربی، انگلیسی، اندونزیایی و چند زبان دیگر شامل: متن قرآن کریم، حافظان و قاریان و کتابهاي راجع به آن، زندگینامه
معصومین(ع) و سیره و داستانها و فرزندان و اصحاب و شاعران و کتابهاي در رابطه با ایشان، مستشرقان، خانواده و زن و جوانان و
کودکان، کتابها و کتابخانه?ها و مجلات و گفتگوها، پاسخ به سؤالات شرعی (فقهی) و اعتقادي، معرفی مدارس و حوزه?ها و
. مراکز و مؤسسات، مناسبتها، کتابخانه صوتی، سایتهاي شیعی، زندگینامه علما و نمایشگاه تصاویر. 21
صفحه 56 از 61
اتحادیه اسلامی اهل البیت (ع) به زبان انگلیسی شامل: معرفی مؤسسه، اخبار اسلامی، کتابخانه www.wabil.com//:http
جمعیت جوانان قاسم (ع) به www.hqya.fresservers.com//:http . الکترونیکی، پرسشها و پاسخها و حقوق بشر. 22
www.sicm.org.uk//:http . زبان انگلیسی شامل: معرفی مؤسسه، قاسم بن?الحسن(ع)، عزاداري، مرثیه?ها و تصاویر. 23
مؤسسه شیعه اثنا عشریه - بریتانیا به زبان انگلیسی شامل: معرفی مؤسسه، محرم?الحرام، لیست برنامه?ها، سایتها، ورزش، اوقات
مؤسسه جهانی اهل البیت (ع)، (براي بانوان) به زبان www.wawo.cjb.net//:http . شرعی، کتابخانه، تصاویر و نقشه. 24
. انگلیسی شامل: معرفی مؤسسه، کتابها، مقالات، دعا، پرسشها و پاسخها، درسها و سایتهاي اسلامی. 25
مؤسسه اندیشه جدید - بریتانیا به زبان انگلیسی شامل: برنامه?هاي اسلامی، گفتگوهاي www.inminds.co.uk//:http
مجلس جهانی جایگاه امامیه - بریتانیا به زبانهاي: عربی، www.imamiah.org//:http . اسلامی، اخبار و بازیهاي اسلامی. 26
. انگلیسی شامل: مجموعه?اي از نامه?ها و بیانیه?هایی که مجلس تهیه کرده و به رؤسا و شخصیتهاي جهانی ارسال کرده است. 27
مجموعه شیعه اثنی عشریه - آمریکا شامل: معرفی مؤسسه، مسابقات، اتفاقات و وقایع، ازدواج، www.nasimco.org//:http
مرکز مهدیه اسلامی به زبان انگلیسی شامل: قرآن کریم، www.mahdieh.org//:http . آموزشهاي اسلامی و اخبار. 28
مجموعه عمل اسلامی به زبان عربی شامل: www.amalislami.org//:http . حوادث اسلامی، مسابقات و اعضاي صفحه. 29
عراق، انگیزه و تاریخچه و اهداف تأسیس مؤسسه، رهبري، اخبار، روزنامه حوادث و اتفاقات، جریانات سیاسی، کتابخانه صوتی و
مؤسسه www.alhadi.de//:http . مؤسسه خیریه امام باقر(ع) - قم 31 www.imambager.com//:http . تصویري. 30
الهادي - آلمان به زبانهاي: عربی، آلمانی شامل: قرآن کریم، ادعیه، زیارت و توسل، مناسبتها، ائمه(ع)، صحیفه سجادیه، کتابها و
طرح آموزش نماز و قرآن کریم - بحرین به زبان عربی شامل: واحد www.eslam.org//:http . درسهایی از اسلام. 32
www.yasin-ri- . تبلیغات، واحد نظارت، واحد ورزشی، واحد فعالیتها، بخش کودکان دوست داشتنی و سایتهاي اسلامی. 33
دفتر تحقیقات یس - قم به زبانهاي: فارسی، عربی، انگلیسی مؤسسه فرهنگی سازنده برنامه?هاي فرهنگی و معارف com//:http
جمعیت معصوم - آمریکا به زبان انگلیسی شامل: معرفی مؤسسه، اخبار، فعالیتها، www.masom.com//:http . اسلامی. 34
مرکز www.andisheqom.com//:http . تقویم هجري، مقاله?ها، تصاویر، بخش صوتی تصویري و سایتهاي شیعی. 35
پژوهشهاي فرهنگی حوزه علمیه قم به زبان فارسی شامل: قرآن کریم، اهل بیت(ع)، حوزه علمیه، معرفی مؤسسه، پاسخ و پرسشها
توسط متخصصین حوزه علمیه، بخش ملاقاتهاي دینی، مجله صباح، توصیه?هاي تربیتی، کتابخانه شیعی، گفتگوها و رفع شبهات
جمعیت حسینی اسکاندیناوي به زبان انگلیسی شامل: معرفی مؤسسه، مقالات، www.move.to/shia//:http . اینترنت. 36
مجمع تحقیقاتی اسلامی الزهراء(س) به زبانهاي: فارسی، www.islamicresearch.org//:http . تاریخ و سایتهاي شیعی. 37
. عربی، اردو و انگلیسی شامل: قرآن کریم، کتابهاي اسلامی و سایتهاي اسلامی. 38
مجموعه اسلامی الزهراء(س) به زبان انگلیسی شامل: قرآن azma~/www.members.ozemail.com.au//:http
. کریم، کتابهاي اسلامی، حوادث و اتفاقات اسلامی، سایتهاي اسلامی، برنامه?هاي اسلامی و دانشگاه (جامعۀ) الزهراء(س). 39
مؤسسه امام علی(ع)، بخش اسپانیایی - لبنان به زبان www.imamali foundation.freeservers.com//:http
مرکز اسلامی آرژانتین به www.organizacinislam.org.ar//:http . اسپانیولی شامل: خدمات، اخبار و سایتهاي شیعی. 40
. زبان اسپانیولی شامل: اسلام، قرآن کریم، اهل بیت(ع)، کتابخانه و سایتهاي شیعی. 41
مؤسسه دارالسیرة - لبنان به زبان عربی شامل: معرفی مؤسسه، محصولات، www.doralsyra.port5.com//:http
مرکز اسلامی آمریکا www.icofa.com//:http . بیت?الزهراء(س)، پرسشها و پاسخها، کتابخانه صوتی و مناسبتها و اعیاد. 42
www.aiec.8m.net//:http . به زبان انگلیسی شامل: اسلام چیست؟، فعالیتها، کتابخانه، قرآن کریم، هدایا و اوقات شرعی. 43
صفحه 57 از 61
مرکز فرهنگی اسلامی - آمریکا به زبان انگلیسی شامل: اسلام، انبیاء (ع)، مقالات، تازه?هاي اخبار و اتفاقات، قرآن کریم، کربلا،
مؤسسه انصارالحسین(ع) - تهران به زبان عربی شامل: فعالیتها، www.ansaralhussain.com//:http . نقشه بقیع و شیعه. 44
مؤسسه احیاء آثار آیت?اللَّه خویی (ره) - قم به www.alkove.net//:http . مناسبتها، کتابخانه صوتی و روابط عمومی. 45
www.al- . زبان عربی شامل: امام خویی(ره)، کتابخانه مجله الغري، سؤالات و شبهات، سایتهاي شیعی و معرفی مؤسسه. 46
مؤسسه آیت?اللَّه خویی(رض) - آمریکا به زبان انگلیسی شامل: معرفی مرکز، خدمات، کتابخانه، سؤالات، khoie.org//:http
مرکز آیت?اللَّه خویی (ره) - بریتانیا به زبانهاي: عربی، انگلیسی شامل: www.alkhoie.org.uk//:http . مدرسه امام و... 47
مرکز فرهنگی www.alrisalag5.com//:http . فعالیتها، گفتگوها، خطبه?هاي جمعه، ارتباطات و تازه?هاي اخبار. 48
اسلامی - هلند به زبانهاي: عربی، انگلیسی شامل: معرفی مرکز، قوانین مجموعه، فعالیتها، محصولات، مدرسه الزهراء(س) و انتشار
مجموعه فرهنگی - خیریه بنی?هاشم - لبنان شامل: کتابخانه www.hashem.15om.com//:http . نشریه الرسالۀ. 49
مرکز پژوهش پیرامون سادات (سرواران معصوم(ع)) به www.sadaat.s5.com//:http . بنی?هاشم، اشتراك و مقالات. 50
. زبان انگلیسی شامل: بحث پیرامون سادات (سرواران) از نسل پیامبر علیهم افضل الصلاة والسلام. 51
مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی - تهران به زبانهاي: فارسی، عربی، اردو، انگلیسی www.taghrib.org//:http
. شامل: اخبار، همایشهاي فرهنگی، مطبوعات، رئیس کل، مرکز پژوهشهاي علمی، دانشگاه مذاهب اسلامی. 52
مرکز پژوهشهاي عراقی - تهران به زبان عربی شامل: اخبار، بحثها و تحقیقات، نامه?ها و www.iraqdata.com//:http
مؤسسه الهدي - پاکستان به زبان اردو www.alhoda.org//:http . شبهات، فیلمها، تصاویر، خبرهاي قطعی و کتابخانه. 53
. شامل: قرآن کریم، اهل بیت(ع)، حدیث شریف، فقه، زندگینامه آیت?اللَّه سیستانی، پاسخ به سؤالات، نماز و جامه منتظر. 54
مؤسسه آموزشی و پژوهشی www.qabas.org//:http /www.qabas.net//:http /www.qabas.com//:http/
امام خمینی(ره) - قم به زبانهاي: فارسی، عربی، انگلیسی شامل: معرفی مؤسسه، معاونت آموزشی، معاونت پژوهشی، معاونت
فرهنگی، گزینش، بخش آموزشی، کتابخانه، انتشارات، روزنامه?ها و مجلات، فارغ?التحصیلان، دایرةالمعارف، بخش کامپیوتر.
مرکز مطالعات اسلامی - لبنان به زبان عربی شامل: مطالب قرآنی، اعتقادات، تاریخ، فقه، www.alhadi.org//:http . 55
. اصول، تحقیقات و مباحث، سؤالات و شبهات، علم حدیث، جایگاه زن و سایتهاي اسلامی. 56
کتابخانه عمومی آیت?اللَّه مرعشی نجفی(ره) به زبانهاي: فارسی، عربی، انگلیسی www.marashilibrary.com//:http
شامل: معرفی مؤسس، کتابخانه، مرکز مطالعات، پاسخ به سؤالات، معرفی کتابهاي خطی، تحقیق پیرامون کتابها، امکانات جستجو و
مرکز مطالعات اسراء - قم به زبانهاي: فارسی، انگلیسی شامل: زندگینامه و www.ersaco.com//:http . فصلنامه شهاب. 57
. سیره شخصی آیت?اللَّه جوادي آملی(ره)، پرسش و پاسخ آلبوم تصاویر، صوت و تصویر و معرفی کتابهاي معظم له. 58
مؤسسه امام رضا(ع) - قم به زبان انگلیسی شامل: قرآن کریم، عترت طاهرین و www.imam-reza.com//:http
www.shiacom.com//:http . علیهم?السلام، احکام، حدیث شریف، تصاویر، دعا، کتابخانه، بخش کودکان و داستانها. 59
اتحادیه شیعه به زبان انگلیسی شامل: اخبار، تقویم روز، گفتارهاي محرم، مجالس محرم، سایتهاي اسلامی، پرسش و پاسخ، احادیث
دفتر اعزام مبلغ - قم به زبان عربی شامل: نشریه مبلغ، فعالیتهاي دفتر، www.almuballehg.com//:http . اسلامی. 60
www.shareh.com//:http/ . محصولات دفتر، جایگاههاي تبلیغی، حدیث هفته، سایتهاي منتخب. 61
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم به زبانهاي فارسی و /www.balagh.org//:http /www.balagh.net//:http
انگلیسی شامل: پیامبر اکرم و اهل بیت(ع)، اعتقادات، فقه و احکام، مناسبتهاي اسلامی، مراکز، سایتهاي اسلامی، نظام سیاسی در
مؤسسه امام صادق(ع) - قم به www.imam sadeq.org//:http /www.imam sadeq.com//:http/ . اسلام. 62
صفحه 58 از 61
. زبان عربی شامل: معرفی مؤسسه، مؤسس، کتابها، فعالیتها، مطالب کلامی، پاسخ به استفتاءات و مدرسه تحقیقات کلامی. 63
مؤسسه البلاغ - تهران به زبان عربی شبکه فرهنگی وسیع شامل: جهان قرآن، مطبوعات، باشگاه www.balagh.com//:http
. جوانان، جایگاه ویژه زن، خانواده خوشبخت، گره?هاي فرهنگی، بساط سود، گفتگو و مجله الموقع. 64
حوزه علمیه قم به زبانهاي: فارسی، عربی، انگلیسی شامل: اسلام، قرآن کریم، اعتقادات، احکام، www.hawzah.net//:http
. فرهنگ و تمدن، علوم اسلامی، مراکز اسلامی، حوزه علمیه، مجلات، کتابها و پرسشها و پاسخ. 65
. حوزه علمیه قم به زبان عربی شامل: خطبا و مبلغان، دروس حوزوي و کتابخانه حوزه علمیه. 66 www.hawzah.com//:http
دایرةالمعارف اسلامی کامپیوتري (موسوعه) - قم موسسه موسوعه که به ساخت و تولید www.mawsoah.org//:http
. نظیر فقه 1 و 2 و 3 و رمضان و الطف و الغدیر و الزهراء(س) و... اشتغال دارند. 67 CD برنامه?هاي شیعی مختلفی بر روي
مؤسسه الحوراء زینب(ع) - آمریکا به زبان انگلیسی شامل: خدمات، اوقات شرعی، مدرسه www.zainab.org//:http
مرکز احیاء www.rafed.net/turathis//:http . زینب(س)، بخش کودکان، نوشته?ها و بخش صوتی - تصویري. 68
میراث اسلامی - قم به زبانهاي: فارسی، عربی، انگلیسی شامل: فهرست ابجدي، فهرست کتابخانه?ها، فهرست مؤلفین، فهرست
مؤسسه الحوراء www.alhawra.hypermart.net//:http . موضوعی و پاسخ به سؤالات راجع به کتب خطی. 69
زینب(س) - کانادا به زبان عربی شامل: زندگینامه حضرت زینب(س)، گفتگوهاي اسلامی، بخش فرهنگی، امور فنی، مؤسسات
تابعه، نشریات و مجلات محلی، سایتهاي اینترنتی، مسابقه ماه رمضان، مجلات اسلامی در مونترآل، تصاویر متنوع اسلامی، اخبار،
مؤسسه قاسم بن الحسن(ع) جهت امور ازدواج، مؤسسه الحرمین جهت زیارت و عمره، مدرسه امام صادق(ع) و کتابخانه
مؤسسه فرهنگی موعود-تهران به زبان فارسی شامل: معرفی مؤسسه، فعالیتها، www.mouood.org//:http . ابیطالب(ع). 70
مجلات موعود و موعود جوان، کتب مهدوي، نگارخانه، چندرسانه?اي، مجموعه سخنرانی علما، اخبار مهدوي و ...
درباره مرکز